پيام
+
*جمعه که ايران با لهستان واليبال داشت عمم اومده بودند اينجاو شب رو خونه ما موندند ديديد هم بازي چقدر طول کشيد همه خوابيده بودند منم داشتم مسواکم رو ميذاشتم سر جاش که يهو عمم از خواب پاشدند
عمه:سحر سحر سحر (خواهر)
سحر :بله؟
عمه:بردند يا باختند؟...سحر:بردند...عمه:خاک تو سر شون!(خُر پف خُر پف)
سحر:-|
من: :-dعمه جون بردن هااااا3-2
عمه:خاک تو سرشون به آدم استرس ميدند(خُر پف خر پف )
من:دي سحر:D *

*diafeh*
94/4/15
جايي براي خنده وشادي
*واليباليست هاي عزيز ناراحت نشيد تو خواب حرف ميزدند!! *:دي
جايي براي خنده وشادي
به من در ادامه گفتند مهسا نميشه بياي اصفهان روزه بگيري ؟!:-o ميگم نه عمه جون ميخوام برم سنتور و اينا (تُف تو ريا و اينا :دي )...ميگند اشکال نداره بيا و ممممممممم و يه سري اصوات نامفهوم ديگه(خوابشون برد :-| ) :دي
جايي براي خنده وشادي
:-D
جايي براي خنده وشادي
:D
اسپايکا
:دي :دي
حرف امروز من
:)
جايي براي خنده وشادي
D:
جايي براي خنده وشادي
D: